آه این پرسش بسیاری از پژوهندگان و متخصصان در جرم شناسی، روانشناسی، روانکاوی، روانپزشکی، تعلیم و تربیت، جامعه شناسی، زیست شناسی، خداشناسی جواب داده اند.در این بحثی نیست که سرمشقهای مضر و مخاطره انگیز جرم زا هستند خواه عالما عامدا به کودکان ارائه شده باشند یا آنکه ثمره یک زندگی مشوش و یا به طور کلی بر اثر نگهداری کودک در مسکن نامناسب و کاشانه های پست و محقر باشد یا بد آموزی های والدین، دوستان، صحنه های فساد انگیز کوچه ها، مطبوعات و شخصیتها و بازیگران روی پردههای سینما موجب بروز جرم شده باشند.
تلقین پذیری کودکان را باید مد نظر داشت، اعمال عالی کنترل، در آنان هنوز به قدر کافی آمادگی و قوام نیافته است و در نتیجه کودکان نمیتوانند همیشه عواقب اعمال خود را پیش بینی کنند و در برابر جذبهها و تحریکات جهان خارج مقاومت ورزند. کودک به اقتضای طبع در زمان حال زندگی میکند، همچنین کودکان را میل به تقلید بسیار قوی است و باید قوانین این محرک روانی را مسلم دانست. بالاخره باید اهمیت قابل ملاحظه ای که سرمشق ها و نمونه ها در تحریک هیجانی کودک در بر دارند خاطر نشان شود .
کودک به عینیت خود در برابر سرمشقها و نمونهها یا یکسان سازی خود با آنها نیازمند است.کودک از محیط جدا و از تأثیر آن برکنار نیست: محیط خانوادگی، محیط معاشرت با دوستان، گروه های نوجوان، باندها، محیط های بومی یا اقتصادی هر یک به گونه ای در رشد و شکل گیری روانی کودک مؤثرند.
کودک شریک هیجانات موجودات دیگر میشود، در نیازها و اندیشهها شرکت می ورزد و طرحها میسازد. این اتحاد و مشارکت موجب میشود که محیط او را به شدت آلوده سازد. زیرا او به رغبت سبک زندگی خود را متدرجاً از سبک زندگی اطرافیان خویش برمي گزیند و سرنوشت او با سرنوشت آنها پیوند میخورد. اجتماعی نبودن یا ضد اجتماعی بودن اطرافیان بر کودک استیلاء مییابد. محیطهای بی بند و بار، ناپایدار، نژند، افسانهای و قهرمان پرور، محیط های کهنه جمع کن هایمنطقه، باندهای کودکان محل کارگری، نوجوانان را تحت تأثیر قرار میدهند.
به طوری که رفتار اینان بازتابی از نفوذ آنهاست.کنش مکانیسمهای اجتماع – روانی القاء گر آلودهساز و یکسان سازی از چهاچوب روابط کودک با خانواده یا گروه بومی، اجتماعی، اقتصادی، تحصیلی یا حرفه ای میگذرد.
آیا بعضی از جنبههای زندگی نوین را نباید به مثابه عامل قوی جرم زا تلقی کرد؟ شکی نیست که زندگی صنعتی مشکلاتی را با خود به همراه میآورد که خواه ناخواه کودک را تحت تأثیر قرار میدهد. در نظام صنعتی همبستگی عاطفی از هم گسیخته میشود، پیوند خانوادگی رو به سستی می نهد، سنتها شکسته میشود، تأثیر پذیری عواطف دگرگون می گردد.سرعت و سبقت از ویژگی های زندگی صنعتی در برابر زندگی آرام و پر از صفا و خلوص و همکاری محیط کشاورزی قرار میگیرد. رؤیای کودک شهرهای بزرگ صنعتی سبقت جوئی از همگنان خود است.
برای او نیل به این هدف اهمیت دارد دیگر او به مشروعیت وسایل نمی اندیشد.باید پرسید آیا سینما و مطبوعات به طور کلی برای نوجوانان از عوامل جرم زایی مستقیم نیست؟نمیتوان منکر این نکته شد که تصویر سینمائی، به ویژه برای کودک، بسیار القاءگر است و به شدت او را تحت تأثیر خود قرار میدهد.
سینما یک محرک قوی است که نیروی آن در اثر شرایطی که مربوط به تماشای فیلم است از قبیل تاریکی تالار، عزلت تماشاگر، روشنائی پرده، آهنگی که به همراه داستان پخش میشود شدت فوق العاده می یابد.کودکی که به تماشای فیلم پر زد و خورد، جنائی، سرقت، خشونت یا امور جنسی مینشیند در حالتی شبیه هیپنوز فرو میرود که در روزهای پس از تماشای آن ممکن است اعمالی مجرمانه از او سر بزند که تقلیدی خالص از نقش قهرمان فیلم باشد.اگر فیلمهای پر زد و خورد و صحنههای خشونت آمیز، روحیه پرخاشگری کودک یا نوجوانان را تسکین دهد و آنان را سبکسار می سازد، فیلمهای جنسی، به عکس، بر هیجانات آنان می افزاید و راه کج و انحراف و تجاوز را به سوی آنان میگشاید.
البته فیلم هایی که به دقت بررسی شود و دارای پیامهای مفید و آموزنده باشد میتواند به مثابه یک وسیله مؤثر روان درمانی برای نوجوانان تماشاگر شفابخش تلقی گردد.